تو او او تو.....یکمی دووم بیار

ساخت وبلاگ
به نام تو
معمایی هستی بس برایم پیچیده از یک سو مرا سوق می دهی به او، از یک سو او را از من پنهان میکنی ، از یک سو مرا مشتاق و پشتکارم را برای یافتن او از ان سو او را بیزرا از من و من رو موجب ازار او
و در این مسیر پر از اتفاقاتی بود و هست که مرا به تو نزدیکتر کرده و میکند اما....
هر لحظه تو را پرستیم و از تو خواستم اگر نمیخواهی عاشق باشم خود این را از من بستان ، نستاندی و بر عکس مشتاقترم کردی و در این اشتیاق اشتیاقم به تو بیشتر و بیشتر شده اما......
اما این معما را چگونه حل کنم؟ ایا به او نزدیک شوم و ازارش دهم یا نه از او دور شوم و ازارم دهم..ازار من هیچ ولی گاهی فکر میکنم (با دل) این ناشکری به نعمت عشقی است که تو به من دادی..در این معما دست و پا میزنم بقول دیالوگی از فیلمی مهم همه دست و پا میزنند اما اونی برنده هست که که دست و پا بزند و بالا بیاید.. حال در این معما چطور دست و پا بزنم که بالا امدنم موجب ازار اوست و در زیر ماندن ازار به خود و گویی ازار به توست. همیشه کمکم کردی و میکنی و میدانم گیر در این معما هم کمک توست به من، من مسعود تو هستم همیشه ، اما..... توان بده تا دوام بیارم و معما را حل کنم
امروز که کتابی میخواندم او زن و عطر و منامز محمد را به زیبایی توضیح داد و شاید کمکی برای من باشد که زن(جدا از جنسیت) و رسیدن به او در اولویت رسیدن به توست . دیروز هم عزیزی گفته بود مسیر حرکت از من به سوی توست اما تو که پیدا نیستی و من هم که ناقصم پس حرکت از او به سوی اوست (او اینجا =انسان کامل)
یاد اون زمان افتادم که پس از کوشش فراوان و لطف تو توانسته بودم بعد سالها ببینمش و نامه ام را به او برسانم و شاد و شاد بودم انگار پیروز شده بودم . ولی همان زمان دلشوره ای در دلم افتاد که نکند این عشق پس از وصال دیگر خاموش گردد ، دیگر شعرهای عاشقانه را به عشق کدام معشوق گوش میدادم بعد وصال.... شاید اینها که بر من گذشت و میگذر عذاب همان گمانم بوده این عذاب هاست که مرا صیقل میدهد.
برای تو (تو همان او در بالا هستی)
نمیدانم چرا از من رنجیده خاطری (دوستم نداشته باشی حرفی نیست ولی تو ازمن فراری هستی و رنجیده چرا؟) نمیدانم اصلا چگونه ایی ، فقط میدان که عاشقت هستم. نمیدانم نفسهایت را میشنوم یا نه و نمیدانم صدای قلبت را میشنوم یا نه ولی هر لحظه میبینمت ، حتی وقتی که با او خلوت کرده ام باز میبینمت . هر چه میخوانم باز  تو را در نوشته ها میبینم . نمیدانمم این کفر به اوست یا نه..امیدوارم مرا دریابی میدانم (نمیدانم) موجب ازارت هستم و امیدوارم مرا ببخشی

بهمپس ...
ما را در سایت بهمپس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6behmaps15 بازدید : 171 تاريخ : يکشنبه 19 اسفند 1397 ساعت: 11:02