سالها بود که میخواستم دیرتر بیای تا ما به تو برسیم ،
الان اونقدر وضعمون بدتر شده که میخوایم فریاد بزنم که تو به داد ما برس.
غریبه آشنا ، اونقدر دوستت دارم ،فریاد میزنم بیا
ما رو با خودت ببر ، به شهر خوب قصه ها
تموم میشه انتظار، همراهت بهار میاد
چقدر خوبه دیدنت و چقدر بودن با تو کمکمون میکنه.
میشینم میشمرم روزا و لحظه ها، تا بیای
چه خوبه سقفمون یکی باشه با هم ، میمونم منتظر تا برگردی پیشمون
تو زندونم، اگه بیای با تو من آزادم
.......
دوست دارم قبل اومدنت زمین رو بهشت کنیم ، این رو تو مردم هم میبینم ، در مخالفترین دوستانم هم ، ولی زورمون به شیطان نمیرسه....واسه همین فریادت میزنم ، بیاااااااااااا
خیلی سخته ولی چاره ندارم دنیام فریاد میزنه بیاااااااااا
بهمپس ...
برچسب : نویسنده : 6behmaps15 بازدید : 207